زندگینامه حضرت آیت الله فیاض
ب) ساختار طبیعی
شیرداغ مانند بقیه مناطق هزاره نشین افغانستان کوهستانی است و دارای کوههای بلند و درههای باطراوت و چشمههای زلال و آسمان صاف که مرکز و ناوه شیرداغ نسبتا و سیع است و دارای کشت زارها , چمنزارها , تپهها و دامنههای سرسبز و پر از گیاه , علف زارها و جویهای پر آب و اندک درختان مثمر و اغلب غیر مثمر و رودخانههای فصلی و دائمی که به نام آب «شیرداغ و سیرو» با آب پشی یک جا شده در منطقه «الوم» به آب سنگماشه میپیوندد و در نهایت به آب «ارغنداب» سرازیر میگردد و یکی از سرشاخههای دریای هلمند یا رود هیرمند را تشکیل میدهد که تا مرز افغانستان و زابل ایران ادامه پیدا کرده به دریاچه هامون میریزد.
ج) آب و هوا
شیرداغ در فصل بهار و تابستان هوای معتدل و خوبی دارد و زمستانها برف زیادی میبارد که در گذشته ارتفاع آن به دو متری میرسید و باران بهاری و بارندگی زیاد چمن زارهای وسیعی به وجود میآورد و زمینه ای مناسب را برای دامپروری فراهم میکند.
د) تقسیمات اداری
شیرداغ یکی از مناطق جاغوری شمرده شده در تشکیلات اداری نیز قبلا جزء جاغوری بوده است ولی در تقسیم بندی جدید و تشکیلات اخیر محمد ظاهرشاه به مالستان ملحق شد.[۱]هم اکنون شیرداغ، پشی… جزء حصه دوم ولسوالی مالستان را تشکیل میدهد و به ضمیمه حصه اول یکی از ولسوالیهای پر جمعیت ولایت غزنی است.
ه) وابستگی قومی و اجتماعی
شیرداغ یکی از مناطق و شاخههای فرعی اقوام جاغوری است. «شیرداغ قطعه از هزارجات» نوشته آقای حاج عوضعلی اعتمادی آورده است: «طبق بررسی کتاب «سراج التواریخ» تألیف ملا فیض محمد کاتب هزاره و کتاب «تاریخ ملی هزاره» تالیف ل. تیمور خانف تاجکستانی، جاغوری عبارت است از هفت قبیله بزرگ به نام چهار دسته( ۱- گری۲- یزدری۳- باغچری۴- آته) و سه دسته(۱-قلندر۲- پشی۳- شیرداغ)»[۲]. شیرداغ نام شخصی است که نسب همه شرداغیها به او میرسد و فرزندان شیرداغ به هفت یا نه طایفه تقسیم میشوند که یکی از آن طوایف، طایفه«چوره» است و چوره خود شامل سه دسته فرعی به نام های «ماکه»، «دنیابیگ» و «خدایداد» میشود. خدایداد نیز شامل چند شاخه فرعیتر میگردد که یکی از آن شاخهها قوم «جعفر علی» است و آیت الله العظمی فیاض (دام ظله) از قوم جعفرعلی چوره شیرداغ میباشد.
و) پدیده مهاجرت و شیرداغ
( عوامل مهاجرت خانواده آیت الله فیاض از سرزمین پدری «شیرداغ» )
۱- عامل اقتصادی. ۲- عامل فرهنگی (علم دوستی)
یکی از پدیدههای مثبت و سرنوشت ساز تارخ بشریت، پدیده مهاجرت است که به دلایل گوناگون انجام میشود و انگیزههای گوناگون و متفاوت دارد مانند حفظ جان، عرض، ناموس، حفظ دین و… چنانکه در این آیه مبارکه قرآن انسانها را به مهاجرت تشویق میکند:
(قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها] - نسا / ۹۷٫
مردم شیرداغ نیز به انگیزههای متفاوت و علل مختلف(مانند نا امنی و همجواری با پشتونها و اهل سنت و جنگهای قومی و مذهبی و تضادهای درونی و مشکلات اقتصادی و فرهنگی و فقدان آموزش یا ضعف خدمات آموزشی و…) به مناطق همجوار، کشورهای همسایه و نقاط دیگر جهان آواره و مهاجر شده اند. مناطق مقصد مهاجرت مانند مناطق: ارزگان، خاک ایران، دای چوپان ولایت زابل، جاغوری، دایه، سیاچوبِ دایزنگی، و شهرهای چون غونی، هرات، کابل، ترکستان و مزارشریف و کشورهای مانند ایران، پاکستان، و عراق.
تاریخ ومحل تولد
محمد اسحاق فیاض در سال ۱۳۰۹ش, در منطقه «شیرداغ» در خانواده محمد رضا, مؤمن، پارسا و دوستدار اهلبیت(ع) از طایفه «جعفرعلی» قوم «چوره» شیرداغ, دیده به جهان گشود.[۴]
در زندگینامه دیگری که برای ایشان تدوین شده است: وی در سال ۱۳۰۹ش در قریه «صوبه» جاغوری از توابع ولایت غزنی درمرکز افغانستان که در جنوب کابل و فاصله ۱۲۰کیلو متری آن واقع شده است متولد شده و دومین فرزند خانواده است.
مرحوم محمد رضا متوفای ۱۳۶۸ش, یک کشاورز سادهای بود که از راه تلاش و کسب حلال, زندگی خانواده اش را اداره می کرد. او گرچه از نظر مالی فقیر بود اما مرد با ایمان و عاشق اهلبیت(ع) بود و نسبت به خانوادهاش بسیار مهربان و دلسوز. او هنگام که در فرزندش محمد اسحاق، نشانههای نبوغ، تیزهوشی و ذکاوت را دید او را به خواندن درس ملزم کرد. اگرچه آن پدر مهربان نمیدانست که در آینده فرزندش از علمای تراز اول جهان اسلام می شود و شایستگی آن را مییابد که زعیم حوزههای دینی و پیشوای امت اسلامی گردد اما از هنگام ولادت فرزندش در او آثار فضل و بزرگی را مشاهده میکرد و مقام علمی، ورع و تقوا در وی نمایان بود و آشکار میدید که در آینده جایگاه بلندی را به دست آورده، نقش بارزی در ارائه خدمت به دین و مومنان خواهد داشت.[۵]
دوران تحصیل
۱- آغاز تحصیل در مکتبخانههای سنتی
محمد اسحاق فیاض در سایه لطف و عطوفت پدر و مادر رشد کرد و به سن ۵ سالگی رسید. پدرش او را به مکتبخانه سنتی قریه فرستاد و در روستای خودشان نه مدرسه دولتی وجود داشت و نه مکتب خانه مدرسه دینی. لذا پدر، کودک پنج سالهاش[۶]را در زمستانهای سرد ، بر دوش خود گذاشته، راههای پست, بلند و پر برف را میپیمود تا به ده مجاور به مدرسه سنتی و ملا امام مسجد قریه برساند. صبحها میرفت و بعد از ظهرها با کودکش به خانه بر می گشت و امیدوار بود که فرزندش علم و دانش فراگیرد و از چشمههای علم و معرفت و اخلاق توشه بردارد و روح تشنهاش سیرآب شده و با حبّ اهلبیت(ع) عجین گردد. چنین امیدی مقدس, تمام خستگیهای راه و سرمای سوزان زمستان را از جان پدر مومن میربود.
محمد اسحاق این گونه با عشق به دانش و اهلبیت(ع) رشد میکرد و مصممتر از همیشه درسهای حوزه را در مدارس دینی(همان گونه که نیت پدر بود) ادامه داد. او خواندن نوشتن و آْموزش ابتدایی را در مکتبخانه سنتی فراگرفت . سواد فارسی، قرآن و مقدمات علوم را در مکتبخانه سنتی قریه آموخت.[۷]
۲- مدرسه دینی
الف) تحصیل در حوزه علمیه نزد مرحوم آخوند بزرگ شیرداغ .
مرحوم ملا برات آخوند بزرگ, مدیر و پایه گزار حوزه علمیه شرداغ، اولین استادی است که در تکوین شخصیت دینی، علمی، فکری و اخلاقی آیت الله فیاض نقش اساسی و مهم داشته است. شاید یکی از زمینهها و عوامل مهم در تشویق خانواده فیاض برای تحصیل فرزندش,آخوند بزرگ شیرداغ بوده باشد. وجود مدرسه دینی شیرداغ و حضور شخص آخوند بزرگ شیرداغ ملا برات علی (ره)[۸] که اسوه تقوا، زهد، پارسایی و نیکوکاری بوده، مهارت فوق العاده در حل و دعواهای حقوقی و آگاهی زیادی به احکام فقهی شیعه و مذاهب اهل سنت داشته اند، شاگردان زیادی آن عالم عامل و جلیل القدر مشغول تحصیل بوده اند؛ باعث میشود که محمد اسحاق فیاض به موطن پدری خود بازگردد و مدت تقریبا دو سال (آن طور که افراد سالمند منطقه میگویند)[۹]از محضر آخوند شیرداغ بهره برده از کمالات علمی و معنوی وی کسب فیض کند. پس او« علوم مقدماتی را نزد روحانیون محل و از جمله مرحوم آخوند برزگ شیرداغ و آیت الله وحیدی جاغوری فرا میگیرد»[۱۰]
ب) تحصیل در مدرسه دینی حوتقول.
محمد اسحاق فیاض این دانش آموز کوشا و پر تلاش بعد از مکتبخانههای سنتی در قریهها و تحصیل در حوزه علمیه نزد آخوند بزرگ شیرداغ، در سن ۱۵ سالگی به مدرسه دینی حوتقول انتقال یافت تا در محضر شیخ قربانعلی وحیدی(ره) استاد و موسس مدرسه حوتقول دروس حوزوی خود را تکمیل کند. و در مدرسه شیخ وحیدی که از دانش آموختگان برجسته حوزه علمیه نجف اشرف بود سکنا گزید و از کتاب جامع المقدمات آنچه باقی مانده بود و کتاب سوطی فراگرفت.[۱۱]
آقای عبدالمجید ناصری در باره تحصیل ایشان در جاغوری مینویسد: در مدرسه حوتقول در محضر شیخ وحیدی موسس مدرسه و ادیب و مدرس شهیر شهید رمضانعلی شریفی به کسب علم و تحصیل معرفت کرد.[۱۲]
در گذشت پدر و هجرت به مشهد مقدس
در خلال سالهای که محمد اسحاق فیاض نوجوان کوشا و سرگرم تحصیل در مدرسه حوتقول از محضر آقای وحیدی بود، پدر بزرگوار و مهربانش محمد رضا در اثر ابتلا به بیماری , دار فانی را وداع کرد و فقدان پدر سبب حزن و اندوه زیاد و تألم خاطر وی شد و غم از دست دادن چنین پدری فداکار و مهربان بسیار دشوار و سنگین بود ولی این مصیبت جانکاه نه تنها نوجوان کوشا را نتوانست از ادامه تحصیل و هدفش باز دارد بلکه انگیزه ایشان را برای فراگیری معارف اسلام و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) بیشتر کرد و اصرار وی در این راه سبب شد که از مدرسه دینی منطقه رهسپار مشهد مقدس گردد. این گام اول او بود در تحقق آرزویش یعنی رسیدن به حوزه علمیه نجف اشرف که همچنان در قلبش زبانه میکشید.[۱۳]
اقامت در مشهد مقدس
در مشهد الرضا (ع) مدت یک سال در مدرسه (حاج حسن) واقع در (بالا خیابان) که فعلا در اثر توسعه حرم رضوی (ع) خراب شده مستقر شد و در آن مدت کوتاه «حاشیه ملا عبدالله» و بخشی از کتاب «المطول» سعدالدین تفتازانی در علم معانی، بیان و بدیع را نزد استاد شهیر شیخ محمد حسین ادیب نیشابوری(ره) فراگرفت.
هجرت به نجف
در سن ۱۸ سالگی عازم نجف اشرف شد و از محضر علما و مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف بهره مند گردید و مدت ۳۵ سال از فیض وجود مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی خوئی کسب فیض کرد.[۱۴]ایشان در باره علامه محقق فیاض اظهار میدارد: «… از میان کسانی که توفیق یافت حرمت علم را رعایت کند و بحثهای عالی(درسهای خازج) را در فقه و اصول حاضر شد و تنقیح کرد، نور چشمانم علامه محقق و فاضل شیخ محمد اسحاق فیاض است.»[۱۵]
عبد المجید خوئی(ره) در باره علامه فیاض و تقریرات درس خارج آیت الله العظمی خوئی که توسط او نوشته شده است میگوید: « از تقریرات درسهای آیت الله العظمی خوئی که توسط شاگردان ایشان تقریر شده است جامعترین، کاملترین و منقحترین آنها, تقریرات آیت الله محمد اسحاق فیاض به نام «محاضرات است که در ۱۰ جلد تدوین شده و تاکنون ۵ جلد آن به چاپ رسده است.»[۱۶]
جایگاه علمی نجف و تأثیر گزاری آن
امتیاز نجف اشرف از همه بقعهها و بلاد شیعی این است که شیعهها زندگی در آنجا را به سبب وجود مقام امیرالمومنین(ع) وحوزه علمیه نجف انتخاب میکنند و همه دشواریها و سختیها را تحمل میکنند و در اصل نجف به این هدف تأسیس شده تا دوستان امیرالمومنین(ع) در کنار آن مرقد بزرگ و مطهر سکونت نمایند و از ابتدای تأسیس تا امروز مصادر تشیع بوده و مرکز تدریس تمام علوم دینی بوده است.
علامه فیاض یکی از کسانی است که به نجف اشرف مهاجرت کرد و از چشمههای علوم آن, بهره های کافی را برده و در این مکان مقدس, تربیت و رشدکافی یافته و به آداب و اخلاق اسلامی خود را آراسته اند که در نتیجه او یکی از علمای برجسته و بزرگ نجف گردید و یکی از مهمترین حلقات تدریس را به دست آورد و مسئولیت مرجعیت دینی و تقلید را عهده دارشد.[۱۷]
دوره درسهای خارج
بعد از اینکه شیخ فیاض دورههای مقدمات و سطح را فراگرفت و برای فضلا و استادان مطرح حوزه تدریس کرد در آوان جوانی شایستگی آن را پیدا کرد که به آخرین درجه آموزشی موسوم به «خارج» حضور یابد. دوره خارج به مرحله در نظام آموزشی حوزه گفته میشود که طلاب درورههای عمومی و تخصصی را گزرانده و به مرحله فوق تخصصی و به اصطلاح حوزه «اجتهاد» وارد میشود و در این مرحل طلاب قبل از حضور در جلسه درس (کنفرانس علمی) استاد خارج فقه و اصول، خود شخصا به تحقیق و پژوهش در متون علمی و نظر مراجع و آرای صاحب نظران میپردازد و آرای آنها را به نقد میگیرد و بر درستی و صحت اقوال و آرای که حق و صحیح تشخیص میدهد، برهان اقامه میکند و دلائل عقلی و نقلی گرد میآورد و در ردّ آرا و اقوال نادرست مدارک و دلائل عقلی و نقلی میآورد و بعد در جلسه درس مراجع و علمای بزرگ فن حاضر میشود تا اگر ابهام و اشکالی در آن هست رفع شود و توجیهات و استدلالات استاد را بشنود و اگر نظر استاد با نظر اجتهادی و پژوهشی او در تضاد بود با استاد وارد مذاکره و گفتگوی علمی شود و دلائل خود را بیان کند و استدلال و برهان استاد را به مناقشه و چالش گیرد و استاد نیز بر نظرات خود برهان اقامه کند. در جقیقت در این مرحله مسئله استاد و شاگردی مطرح نیست بلکه اساتید فن و مراجع علمی در یک مناظره و مذاکره علمی به تبادل نظر میپردازند. شیخ فیاض در ۲۰ سالگی در جلسه درس خارج حضور یافت و در حلقات درس خارج استادان بزرگ چند ماهی شرکت کرد و تجربه نمود و سرانجام درسهای بزرگترین و مشهورترین ا ستاد خارج مام خوئی را برگزید و ۱۵ سال به طور جدی و بدون تعطیلی به دروس فقه و اصول وی حاظر شد و بادقت علمی زیاد مباحث استاد را تقریر کرد. استادی که او با شاگردانش مشهور شده است و شاگردانش با او و با نام او نام حضرات روحانی، صدر، سیستانی، فیاض و فضلای دیگر به ذهن میآید و با نام اینها نام خوئی تداعی میشود.[۱۸] ایشان به مدت ۳۵ سال در خدمت زعیم حوزه علمیه حضرت آیت الله العظمی خوئی بود و از محضر وی علم، معرفت، تقوا، فضیلت و کمالات معنوی را بهره برد.[۱۹]
نوشتن تقریرات
روش علما و فضلا در حوزههای علمیه این ست که در ابتدا موضوع بحث و محاضرات( مطالب ارائه شده) استاد را زیر درس یا بعد از درس، کلمه به کلمه یا به طور خلاصه مینویسند و پس از آن با همکلاسیهای خود مباحثه میکنند و پس از تحقیق و اخراج مصادر و منابع و مقایسه میان آرای بزرگان و ادله آنها و مناقشه در آن ها و استدلال بر نظریه مختار خود، آن را به طور دقیق و منظم مینویسد و سپس به استاد عرضه میدارد تا استاد صحت و اتقان نظرات خود و قوت علمی و اجتهادی نویسنده را گواهی کند. تقریظ و گواهی استاد دلیلی بر قوت بحث و فضل شاگرد تقریرات نویس است.
شیوه و روش علامه فیاض از آغاز حضور پای درس حارج امام خوئی(ره) چنین بود که نخست مطالب درس را بر همکلاسیهای خود تقریر میکرد و روز بعد آن تقریرات را مینوشت تا اینکه تقریرات دوره پنجم از دورههای درس خارج فقه و اصول استاد بزرگوارش را در علم اصول فقه تکمیل کرد و آن تقریرات کتاب معروف «محاضرات» است که در ۱۰ جلد که ۵ جلد آن تا کنون به چاپ رسیده است.[۲۰]
پس از پیوستن به جمع شاگردان مرجع بزرگ خوئی (ره) مورد عنایت وی قرار گرفت و به آینده روشن و درخشان او امیدوار شد. از این رو از میان دهها بلکه صدها شاگرد فاضل، نویسنده و سختکوش خود، قلم و روش علامه فیاض را برگزید و نوشتههایش را به عنوان تقریرات درس خارج اصول به نام محاضرات اجازه چاپ داد. بنا به روایت یکی از شاگردان فاضل امام خوئی علامه فیاض اول متن دست نویس محاضرات را به شهید صدر (ره) ارائه داد که مورد تحسین وی واقع شد و او خود آن را به مرجع بزرگ خوئی ارائه کرد که مورد پذیرش و تمجید وی قرار گرفت و به چاپ آن اقدام کرد.[۲۱]
آیت الله العظمی خوئی محاضرات و نویسنده آن و جایگاه و مقام علمی اورا میستاید و در باره فیاض تعبیری به کار برده که نسبت به هیچ کسی آن را بکار نبرده است.[۲۲]
تقریظ آیت الله العظمی خوئی(ره)
چنانکه حکایت شده هنگام که علامه فیاض تقریرات درس استادش را برای اجازه چاپ به وی تقدیم کرد با مخالفت و اعتراض برخی افراد بر امام خوئی رو برو شد و مبنای این مخالفت و اعتراض واهی این بود که او جوان و از طایفه «هزاره» افغانی است اما آیت الله خوئی در جواب فرمود که معیار علم و فضل طلبه است و تقریرات علامه فیاض شاهد گویا و دلیل قاطع است بر اینکه او پر تلاش، کوشا، دارای ذکاوت و قدرت استنباط است و برخود من این چنین اعتراض کرده و مخالت نمودند تا مانع استادم نائینی شوند که اجازه چاپ و نشر تقریرات دروس وی که به قلم من تقریر شده بود (اجود التقریرات) ندهد اما نائینی (ره) به مقتضای وجوب رعایت حق و انصاف و دادن هر حقی به صاب حق اجازه چاپ و نشر تقریرات را به من داد و اساسا واجب است که از طلبه پر تلاش و کوشا تقدیر شود و تشویق و تشجیع گردد تا به ادامه راه امید وار گردد.[۲۳]
امام خوئی عملا اجازه چاپ تقریرات را داد و مقرِر (نویسنده) را بسیار تکریم نمود البته روش و سلوک امام خوئی با همه شاگردان کوشای خود چنین بود چنانکه علامه فیاض در مقدمه تقریرات خود در این زمینه میگوید: « اما بعد این جزء اول کتاب محاضرات را که شامل تحقیقات عالی، مطالب شامخ و افکار نوین و ابتکاری است و از مجلس درس استاد اعظم حضرت آیت الله العظمی خوئی استفاده کردم، هنگام که میان صدها طلبه در مجلس درس ایشان حاضر شدم و به درگاه خدای سبحان تضِرع و التماس کردم که مرا در چاپ جلد دوم آن نیز موفق دارد و ما تمام مسلمانان را از نعمت وجود استاد اعظم بهره مند کند و روزگار را پر بهره و مستدام دارد.[۲۴]
خداوند متعال به ایشان توفیق داد که توانست تقریرات درس استادش را در ۱۰ جلد تدوین و ۵ جلد آن را چاپ کند و اکنون از مهمترین منابع علمی در این زمینه است و علما و طلاب علوم دینی در همه حوزهها آن را جهت درس یا تدریس یا مطالعه و مراجعه برای دست یا فتن بر آرای جدید و افکار و آرای موجود در آن مورد استفاده قرار میدهند و کسی بینیاز از این منبع و مرجع مهم نیست.[۲۵]
تدریس
علامه فیاض هنگام نوشتن تقریرات و قبل و بعد از آن و زمان حیات استادش امام خوئی و پس از آن یکی از استادهای برجسته و مشهور حوزه علمیه نجف اشرف بود به گونهای که در جلسه درس وی تعداد زیادی از طلاب فاضل حاضر میشدند و کتب سطوح عالی (رسائل و مکاسب) شیخ انصاری (ره) و کفایه آخوند خراسانی) را روز چند بار در مسجد معروف «هندی» تدریس میکرد. چنانکه بیشتر از ده سال این مرحله را در «جامعة النجف الدینیه»[۲۶] تدریس نمود تا اینکه در سال ۱۳۹۸ق/۱۳۵۷ش/۱۹۷۸م در مدرسه یزدی کوچک در محله «العماره» تدریس خارج خویش را آغاز کرد و هنگام که آیت الله العظمی خوئی در سال ۱۳۵۹ش مدرسه معروف «دارالعلم» را تاسیس کرد، درسهای ایشان به این مدرسه منتقل شد و تا زمان نابودی (تخریب) این مدرسه ادامه یافت و پس از آن مدتی اندکی به مسجد هندی کبیر انتقال یافت و از آن جا به مدرسه یزدی [۲۷] و پس از سقوط حکومت بعثیها درسهای ایشان به دلائل امنیتی به دفتر معظمله نزدیک منزلش منتقل شده است که تعداد زیادی از طلاب و فضلا دروس خارج علامه فیاض را به امید اینکه روزی چاپ شود، تقریر میکنند.[۲۸]
آیت الله فیاض به اعتراف همه صاحب نظران و اهل فضل از مجتهدان مسلم و فضلا از استادان بزرگ درسهای خارج فقه و اصول در حوزه علمیه نجف است.[۲۹]
دیدگاهها در باره علامه فیاض
ستایش آیت الله العظمی خوئی(ره) از وی به «نور چشمانم علامه محقق و فاضل…» حکایت از مقام والای علمی، فقهی، اصولی و معنوی ایشان دارد.[۳۰]
عبدالمجید خوئی (ره) با شناخت کامل و درستی که از آیت الله فیاض دارد، در اولین زندگینامه که برای وی تدوین کرده است میگوید: «عالم بزرگ و دانشمند محقق حضرت آیت الله حاج شیخ محمد اسحاق فیاض یکی از علمای بزرگ افغانی مراجع نجف است… از دیگر نوابغ روزگار علامه بزرگ، محقق بیمانند حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد اسحاق فیاض (دام ظله) است.»[۳۱]
در این زندگینامه نقل میکند: آیت الله محمد عیسی خراسانی در باره علامه فیاض در حدود ۲۷ سال پیش چنین نوشته است: « حضرت علامه مدقق، فاضل محقق شیخ محمد اسحاق فیاض آینده روشن دارد بلکه منزلت فعلی وی با هیچ یک از فضلای افغانستان اعم از قدما و متأخرین قابل مقایسه نیست. وی اکنون از مفاخر حوزه علمیه است چنانکه در آینده از مراجع عظام تقلید خواهد بود. آینده وی بس روشن و امید بخش است….».
نویسنده دیگر در باره وی مینویسد: «… او عالم فاضل و جلیل از اساتید فقه و اصول بوده در تحقیق، بحث و مطالعه پر کار و فعال است و در دروس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله خوئی شرکت کرد و مقام بلندی در فضل و کمال به دست آورد و اکنون مشغول تالیف و تدریس بوده از اصحاب خاص و ملازم آقای خوئی است…»
در ادامه نویسنده (ناصری) آورده است: « او وارث به حق استادش در صحنه تدریس فقه و اصول، تالیف و نشر علوم اسلامی است. تسلط کامل و همه جانبه بر علم اصول و فقه، داشتن نظر انتقادی و تحلیلی به برخی آرای مشهور، بیان شیوا و جذاب، تفهیم آسان مطالب پیچیده، قلم روان، داشتن دیدگاههای نسبتا جدید در علم رجال و استفاده مناسب از آن در مسائل فقهی از ویژگیهای است که او را از میان انبوه شاگردان فاضل آقای خوئی برجستگی بخشیده است.
در سایه خصوصیات یاد شده او همانند استادش در میادین علوم اسلامی و معارف حوزوی دارای نوآوریها و ابتکارات ارزندهای است که پرداختن به آنها و ارزیابی دقیق آنها نیاز مند فرصتی مناسب است. تبحر نامبرده در علوم اسلامی موجب شد که آیت الله خوئی چندین با او را به عنوان نماینده تام الاختیار خویش در مراسم حج فرستاده مسائل و استفتائات مقلدان را به او محول کند و در حوزه علمه نجف اشرف نیز، او مسئول پاسخ به استفتائات مقلدان این مرجع بزرگ از سراسر جهان بوده و با شخصیت علمی و آشنائی کامل به مبانی استاد در علوم مربوطه داشت و فتاوای وی را با قلم روان نوشته تقدیم استاد میکرد و استاد با ملاحظه صحت آنها و دقت علامه فیاض، آنها را تأیید و امضاء مینمود. عده زیادی از علما و فضلای حوزههای تشیع، او را در حوزه نجف پس از آقای خوئی اعلم میدانند.( بعد از رحلت حضرت ایة الله العظمی خویی ره, تنها دروس خارج علامه فیاض(دامت برکاته) بصورت مستمر وگسترده برگزار بوده وهست که دروس ایشان مسقیم از انترنت بصورت مستقیم پخش وتا بعد از ظهر در سایت او قرار داده می شود.
آثار علمی گرانبها و کم نظیر آن عالم فرزانه زیاد است که بررسی میشود.[۳۲]
آثار و تألیفات
علامه فیاض ساعات پرکار و مشغلهی زیادی داشته و دارد از قبیل ارائه خدمات به مومنان به عنوان واجب دینی، تدریس، تربیت شاگردان فاضل، حضور روزانه در مجلس استفتای امام خوئی در دوران حیات وی، کار و مشاغل اجتماعی مانند بر آوردن حوائج مردم، رسیدگی به استفتائات، کارهای شخصی و… با همه این اشتغالات, بخشی از وقت خویشی را به تحقیق و تصنیف اختصاص دهد تا زمینه رشد و غنای هر چه بیشتر فرهنگ اسلامی را به واسطه تالیفات ارزشمند خود فراهم کند. آثار گرانبها و کم نظیر این عالم فرزانه فراوان است آثاری که در آنها به خوبی میان ژرفنگری و روان نویسی، سرعت ورزی و دقت، ترک «طول و تفصیل ملال آور و اختصاری که مراد را نمی رساند» جمع کرده است و تاکنون این آثار ارزشمند را به چاپ رسانده است به طور کامل یا برخی مجلدات:[۳۳]
۱- محاظرات فی اصول الفقه، در ۱۰ جلد که ۵ جلد آن چاپ شده است.
۲- الاراضی
۳- منهاج الصالحین در ۳ جلد.
۴- تعالیق مبسوط علی العروة الوثقی در ۱۵ جلد که دوره کامل فقه شیعه را در بر دارد و ۱۰ جلد آن چاپ شده است
۵- احکام البنوک.
۶- النظرةالخاطفه فی الاجتهاد
۷- المباحث الاصولیة در ۱۴ جلد که ۱۲ جلد آن چاپ شده است
۸- مناسک حج
۹- مختصر مناسک حج
توضیح المسائل.
۱۰- اجوبة المسائل الطبیه
۱۱- موقع المرأة فی النظام السیاسی الاسلامی
۱۲- المختصر فی حیاة العلمیه للسید خوئی.
۱۳- مأة سوال و سوال حول الکتابة و الکتاب و المکتبات و جوابها.
۱۴- المسائل المستحدثه
۱۵- بیانات و توجیهات
۱۶- الانموذج فی الحکومة لاسلامیه
۱۷- المختصر فی احکام المعاملات القسم الاول و الثانی
۱۸- الرضاع.
۱۹ _ توضیح المسائل و…
سیف الدین سلیمي